هرچند آن روزها وزارت امور خارجه و گروه روابط پارلمانی جمهوری اسـلامی ایـران با پارلمان اروپا (به ریاست کاظم جلالی) تلاش کردند تا با پاس دادن مسئولیت این هنجارشکنی دیپلماتیک به همدیگر، از زیر بار پاسخگویی درباره این ماجرا شانه خالی کنند، اما تنها این یک بار نبود که دهنکجی چشمآبیها به میزبان، کام مردم و فعالان سیاسی را تلخ کرد.
کمتر از چهار ماه بعد نیز، با سفر کاترین اشتون هماهنگکننده وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تهران و همزمان با دیدارهای رسمی وی، ملاقات خانم دیپلمات با چند تن از زنان محکوم در فتنه ۸۸ از جمله نرگس محمدی، باز هم در کانون توجه قرار گرفت. آن روزها هم گذشت و کسی از مقامات دولت حسن روحانی توضیح نداد که دیدارهای یک میهمان خارجی در تهران، با چه ساز و کاری و تحت چه پروتکلی هدایت میشود که ملاقات و دلجویی از محکومان یک فتنه سیاسی امنیتی هم در داخل آن سازماندهی میشود؟!
اما این یک روی سکه ابهام در مناسبات دیپلماتیک دولت روحانی است؛ دو روز پیش بود که سفر دورهای محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان به چهار کشور غرب آفریقا آغاز شد؛ نخستین مقصد هم «نیجریه» بود. کشوری که نام آن، از آذرماه سال گذشته بیش از قبل در خبرها مطرح شد. دلیل این مطرح شدن ناخواسته هم، حمله نیروهای امنیتی این کشور به حسینیه بقیةالله شهر زاریا و دستگیری «شیخ ابراهیم زکزاکی» رهبر جنبش اسلامی شیعیان نیجریه بود که به بهانه تجمع برای حمله به کاروان مسئولان نظامی دولتی، صورت گرفت.
تعارف دیپلماتیک بر سر سرنوشت مظلومان
در حالی که بیش از ۷ ماه از دستگیری رهبر شیعیان نیجریه و شهادت و زخمی شدن جمعی از یاران وی میگذرد و خبری از سرنوشت این روحانی مجاهد و وضعیت سلامتی وی در دست نیست، انتظار میرفت در سفر وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی به این کشور، در کنار دید و بازدیدهای دیپلماتیک و لبخندهای اتوکشیده، سراغی هم از سرنوشت و حقوق «شیخ مفقود» گرفته شود و ناصواب بودن رویه دولت «محمد بوهاری» در برخورد با شیعیان نیجریه، گوشزد شود. اما آنچه از این سفر و ملاقاتهای پشت درهای بسته به بیرون درز کرد، تنها همان عبارات متداول و متعارف دیدارهای دیپلماتیک و تأکید بر گسترش مناسبات سیاسی و اقتصادی و ابلاغ سلام گرم این و آن و در نهایت، ابراز نگرانی نسبت به خطر افراطگرایی بود.
شاهد این مطلب هم، خبرهای رسمی منتشر شده از این دیدارها بر روی سایت وزارت امور خارجه و معدود رسانههایی است که در این سفر، دکتر ظریف را همراهی کردهاند.
در روزهای اخیر و همزمان با سفر وزیر امور خارجه کشورمان به آبوجا (پایتخت نیجریه)، برخی شخصیتهای سیاسی و حوزوی، نسبت به لزوم پیگیری سرنوشت شیخ زکزاکی از مقامات این کشور تأکید کردند؛ از جمله آیتالله علی اسلامی عضو مجلس خبرگان رهبری در گفتگو بامهر تأکید کرده که «در شرایط فعلی که آقای ظریف در آفریقا و کشور نیجریه به سر میبرد، جا دارد وضعیت مسلمانان آفریقا را پیگیری کرده و بیش از همه آزادی شیخ زکزاکی رهبر شیعیان نیجریه ای را خواستار باشد». وی این واقعیت تلخ را هم یادآور شد که «فرزندان این شیخ بزرگ را به شهادت رساندهاند و جا دارد که وزیر خارجه کشورمان در رایزنیهای دیپلماتیک خود، احقاق حق از دست رفته این عالم بزرگوار را در دستور کار قرار دهد».
حجتالاسلام احمد سالک کاشانی نماینده مردم اصفهان و عضو فراکسیون روحانیت مجلس نیز در همین رابطه اظهار داشت: «در دفاع از شیخ زکزاکی، حرکتی در کشورهای اسلامی شروع شد، اما پس از مدتی متوقف شد؛ به همین دلیل سفرهای دیپلماتیک و پیگیری این مسئله میتواند مقدمهای برای آزادی این عالم مجاهد باشد».
شاید ادعا شود که پیگیری سرنوشت شیخ زکزاکی مد نظر وزیر خارجه و همراهان وی بوده و در دیدارهای دوجانبه مطرح شده، اما رسانهای نشده است؛ در حالی که به گفته سیدهادی سیدافقهی کارشناس «ممکن است پشت پرده دوستان وزارت خارجه اشاراتی به این مساله داشتهاند، ولی علنی کردن این مسئله ارزش دیگری دارد و دلگرمی برای سینهچاکان و هواداران انقلاب اسلامی در سراسر جهان به حساب میآید. آنها به هر جهت انتظار دارند ایرانی که منادی حمایت از مستضعفان چه در کشمیر، چه در افغانستان، چه در آذربایجان و چه در عراق است، از آنها هم حمایت کند».
توقع کمی که برآورده نشد
اما این سفر گذشت و حداقل در اخبار رسمی دیدارها، خبری از شیخ ابراهیم زکزاکی نشد و به قول سیدافقهی، توقع این بود که «حداقل وزارت امور خارجه ما موضع آبرومندانه و خوبی در قبال این موضوع بگیرد که تاکنون متاسفانه چنین موضعی را از آن وزارتخانه ندیده و نشنیدهایم».
حالا باز هم این سوال خودنمایی میکند که وقتی دامنه تاخت و تازهای دیپلماتیک غربیها در خیابانهای تهران، شامل دیدار با محکومان فتنه براندازانه ۸۸ هم میشود، چرا مطرح کردن سرنوشت یک عالم مجاهد شیعه، آنهم نه در دیدارهای پنهانی به سبک غربیها، که در دیدارهای رسمی و دیپلماتیک و علنی کردن این موضعگیریها، اینقدر برای دیپلماتهای دولت حسن روحانی سخت و ملالآور است!؟ نکته قابل تأمل در این رابطه، تفاوت محکومین رسمی دستگاه قضایی ایران با شیخ مجاهدی است که هیچ گاه نهادهای رسمی نیجریه زیر بار مسئولیت حوادث زاریا نرفتند و هربار به بهانهای با فرافکنی از زیر بار این ماجرا شانه خالی کردهاند.
آیا از نظر دیپلماتهای ایرانی، این مسئله دخالت در امور داخلی دیگر کشورها محسوب میشود یا جایگاه «حمایت از مستضعفان و مظلومان» در پازل دیپلماتیک دولت تغییر کرده است؟! پاسخ این سوالها، با خود مسئولان!